بازیچه تقدیر

ساخت وبلاگ

بازیچه تقدیر...
ما را در سایت بازیچه تقدیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasim eshgh-mani بازدید : 1113 تاريخ : 29 / 3 ساعت: 8:36 PM

دلتنگی های آدمی را

                             بادترانه ای میخواند

رویاهایش راآسمان پرستاره نادیده میگیرد

وهردانه ی برفی

                        به اشکی ناریخته میماند

سکوت سرشارازسخنان ناگفته است

ازحرکات ناکرده

اعتراف به عشق های نهان

وشگفتی های برزبان نیامده

دراین سکوت حقیقت مانهفته است

حقیقت تو

               و   من

                                

بازیچه تقدیر...
ما را در سایت بازیچه تقدیر دنبال می کنید

برچسب : سکوت"سرشار"از"نهفته"هاست, نویسنده : nasim eshgh-mani بازدید : 760 تاريخ : 29 / 3 ساعت: 8:26 PM

وقتی هستم قدرمونمیدونی اماوقتی میرم تاریخ تولدم یا

پلاک ماشینم میشه پسوردگوشیت یاپسوردزندگیت.....

میدونم وقتی یادکارام میافتی یه لبخندگوشه ی لبت میادوبعدشم های های گریه میکنی......

بددردداره نبودنت.......

حالاتوبگودردنبودنم چطوره؟؟

من که هنوزم عاشقتم....مواظب خوت باش

بازیچه تقدیر...
ما را در سایت بازیچه تقدیر دنبال می کنید

برچسب : دلم"حضور"مردانه"میخواهد", نویسنده : nasim eshgh-mani بازدید : 1018 تاريخ : 28 / 3 ساعت: 5:06 PM

میخاستم بلندشم ویه مشت اساسی مهمون فکش کنم که خوردتولبای همه ی زندگیم.

که اریاگفت:ایشون مهرزادهستن،دوست بنده.

وقتی دیدم دیگه مایانیومدپیشم ومشغول رقصیدتن بامهرزادشده خدایی داشتم ازحسادت میترکیدم.

رفتم نشستم کنارزویاوپرسیدم:زویااین خواهرت چش شده؟این پسره کیه؟

زویا:چیه رگ غیرتت بادکرده؟

-اه اه نه توبگوحالا.

-پسرعموم درضمن نامزده مایاهم هست.

-چی؟چی نامزده مایا؟

-خب/اره.

فلاش بک

5سال پیش##مایا

وای مامان خیلی استرس دارم.چرادیرکردن؟

مامان:خوبه خودتم میدونی الان شهریوره اصفهانم که همیشه پرمسافره پس توترافیکن.

انگارقانع شدم.رفتم تواتاقم .طبق معمول زویاداشت شعرحفظ میکرد.بزرگترین والبته اساسی ترین بدبختی زندگی من اینه که باخواهرکوچکترم که 4سال ازم کوچکتره هم اتاقیم.

توفکربودم که صدای اس گوشیم اومد.کامیاب بودنیشم تابناگوشم واشد.

داده:عشقم دارم دسته گل میگیرم بگورزاش چه رنگی باشن.

-هرچی خودت دوس داری،سلیقتوقبول دارم.

-ای قربون این چاپلوسیات برم من.

گوشیوانداختم سرتختم وطبق معمول زویاشروع کرد.

زویا:به این اقاکامیاب بگوانقدمزاحم نشه.

گفتم:اخه به توچه؟به من اس میده.

ریزخندیدوگفت:خداقسمت منم بکنه.

عروسک روتختم وپرت کردم براشو گفتم:بروبچه پروتوهنوزپنجم ابتدایی هستی.

هرچندکه خودمم تازه امسال میخواستم برم سوم دبیرستان.

صدای زنگ خونه اومدوپشت سرش خانواده کامیاب اینااومدن داخل....

ادامه دار......

بازیچه تقدیر...
ما را در سایت بازیچه تقدیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasim eshgh-mani بازدید : 799 تاريخ : 28 / 3 ساعت: 4:38 PM

لطفابرای خوندن به ادامه ی مطلب برویدآرام

بازیچه تقدیر...
ما را در سایت بازیچه تقدیر دنبال می کنید

برچسب : بازیچه"تقدیر, نویسنده : nasim eshgh-mani بازدید : 879 تاريخ : 24 / 3 ساعت: 11:29 PM

ازگریه های امروزم به سادگی گذشتی.......

میدانستی دوستت دارم اماانگارازمحبت زیاددلت رازدم....

خیانت زیبایی بود....کارگردان:بهترین دوستم......تهیه کننده:عشقم

باشه رفتی دل شکسته ام که هیچ بااحساسی که ازوجودم بردی چه کنم؟

آری حس گمشده ی من تورفتی.....

تویی که رفتنت مردانه نبودحداقل مردباش وبرنگرد........

بازیه کثیفی بودهروزتظاهربه دوست داشتنم میکردی.....

نمیبخشمت تویی که شدی حس گمشده ی من.... 

بازیچه تقدیر...
ما را در سایت بازیچه تقدیر دنبال می کنید

برچسب : حس"گمشده"من, نویسنده : nasim eshgh-mani بازدید : 615 تاريخ : 24 / 3 ساعت: 11:00 PM

محبتدوستای گلم که داستانامومیخونن خیلی بهم لطف دارین...واقعاازتک تکتون ممنونم

 

امادوستانباورکنیدایناهمش یه داستان که زاده ی فکرمنه پس ازتون

خواهش میکنم انقدخودتونوناراحت نکنیدکه بگیدکسی منودوست نداره.

برای خوندن ادامه ی داستان بازیچه تقدیربه ادامه ی تقدیربروبدمحبت

بازیچه تقدیر...
ما را در سایت بازیچه تقدیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasim eshgh-mani بازدید : 704 تاريخ : 24 / 3 ساعت: 4:04 PM

لطفابرای خوندن به ادامه ی مطلب برویدآرام

بازیچه تقدیر...
ما را در سایت بازیچه تقدیر دنبال می کنید

برچسب : بازیچه"تقدیر, نویسنده : nasim eshgh-mani بازدید : 637 تاريخ : 23 / 3 ساعت: 7:32 PM

سلام دوستان میخام دومین داستانموبنویسم امیدوارم مثل تاوان عشق پنهان خوشتون بیاد.راستی نظریادتون نره.

نام:بازیچه تقدیر

ضمیراول شخص واززبان پسر

موضوع:درموردپسری به نام یوکابت که بعدازیک سری اتفاقات خیلی پیچیده شیفته دختری به نام مایا میشه.امامایاگذشته ای داره که همیشه دنبالش و....

بازیچه تقدیر...
ما را در سایت بازیچه تقدیر دنبال می کنید

برچسب : بازیچه, نویسنده : nasim eshgh-mani بازدید : 614 تاريخ : 23 / 3 ساعت: 7:17 PM

تویادت رفته وقتی گریه دارم

برای اشکای من شونه باشی

تویادت رفته بایدخونه باشی

بایدپیش من دیوونه باشی

نگوخونه بگودیواربی درد

که سرتاپاشوخاموشی گرفته

مگه من توی تقدیرت نبودم

شایددنیافراموشی گرفته!! 

بازیچه تقدیر...
ما را در سایت بازیچه تقدیر دنبال می کنید

برچسب : تو"یادت"رفته, نویسنده : nasim eshgh-mani بازدید : 683 تاريخ : 20 / 3 ساعت: 6:24 PM

یک روز خانومی قبل از برگشتن همسرش از سرکار، در نامه ای نوشت: من خونه رو تا ابد ترک کردم و دیگه حاضر نیستم باتو زندگی کنم.... . . . . و نامه رو گذاشت روی میز و خودش رفت زیر تختخواب قایم شد که عکس العمل شوهرش رو بعد از خواندن نامه ببینه!! شوهر خسته از سر کار اومد خونه و وارد اتاق خواب شد و چشمش به کاغذ روی میز افتاد و نامه همسرش روخوند... پس از خواندن نامه با تمام خونسردی روی کاغذ چیزی نوشت در همین حین زنگ موبایل شوهر بصدا در میاد و شوهر جواب میده: سلام عزیزم ، من فقط لباسامو عوض کنم میام، منتظرم باش فداتشم خداروشکر این عفریته ، زنم از خونه رفته و برای همیشه گورشو گم کرده، انشاالله دیگه ریختش رو نبینم اصلا ازدواجم با اون بزرگترین اشتباه زندگیم بود،،، کاش قبل از اینکه ریخت مکروهش رو میدیدم با تو اشنا میشدم الهی که قربون اون روی ماهت برم عزیزدلم منتظرم باش من تا نیم ساعت دیگه پیشتم. و بعد در حالیکه داشت زیر لب اوز میخوند از خونه خارج شد زن که از شدت عصبانیت و ناراحتی داشت دق میکرد و پرپر میشد بعد از خروج شوهرش ، از زیر تختخواب بیرون اومد و رفت ببینه شوهرش چی روی کاغذ نوشته... . . دید شوهرش نوشته: خنگول دیوونه کف پای چپت معلوم بود.. آخه آی کیو لااقل خوب خودتو استتار میکردی، من میرم نون بگیرم و برگردم هی خدا سایه این مردارو از سر ما کم بفرماااااااااا الهی امین دقت کنید منظورم مردایی که شلوارشون دوتا شده هااااااا بازیچه تقدیر...
ما را در سایت بازیچه تقدیر دنبال می کنید

برچسب : داستان"جالب", نویسنده : nasim eshgh-mani بازدید : 755 تاريخ : 17 / 3 ساعت: 10:06 PM

خبرنامه